هاشمی :رهبری مرا دور زده است
این روزها که تحلیها را دنبال میکنم بیشتر به این نتیجه میرسم که دورا ن شیرین رابطه رهبری با هاشمی رو به پایان است.علت این امر بسیار است که من در این مقاله کوتاه سعی میکنم بطور مختصر به ان بپردازم.
در واقع مهمترین علت این چرخش رهبری پیدا کردن الترناتیوی به جایی هاشمی است.امری که رهبری مدت بسیاری به دنبال ان بود .زمینه بارز ظهور این ا م بی اعتنایی رهبری به نظرات هاشمی درمورد جنگ احتمالی بین ایران وامریکا است که به وجه بارزی نمایان شد.ماجرا از این قرار است که خامنه ای مدت زیادی بود که به هاشمی و سیستم پشتیبان کننده اش اطمینان نداشت در واقع کارگزاران سازندگی در بخش اقتصادی و تیم امنیتی در بخش امنیتی و تیم سیاسی به ایجاد کردن مسایلی پرداختند که خوشایند رهبری نبود.
هاشمی در شورای عالی مصلحت نظام توجه خود رابه این امر معظوف کرد که درگیری ایران وامریکا محتمل است ودر این باره به صراحت حرف به میان اورد محسن رضایی بعنوان سخنگوی هم دراین باره سخن راند. ولی رهبری با بی اعتنایی به این امر به شدت به اعتبار هاشمی ضربه زد زیرا هاشمی از رهبری توقع داشت که دراین مورد به موضغ گیری پرداخته و جانب اورا بگیرد ولی رهبری تنها به این امر بسنده کرد که تهدید جدی است!!درحالی که درعمل نشان داد به ان بی اعتقاد است!!عدم موضع گیری رهبری در مورد مسایل مهم نظام در برابر احمدی نژاد کم کم این امر را در هاشمی تقویت کرد که وی قدرت ونفوذ سابق راندارد درواقع با نیامدن به و غیبت چند جلسه از شورای عالی مصلحت نظام ناخشنودی خود را نشان داد.واز طرفی عدم کارایی این شورا را به رخ کشید.
دلیل دیگراین دوری عدم تبین رابطه و محدوده قدرت این دو مقام بود.در واقع هاشمی برای خود قدرتی بیشتر طلب میکرد که در تضاد با قدرت رهبری بود.
اما چرا رهبری به صورت بارز به حمایت از احمدی نژاد نمی پردازد ؟دلیل ان این است که در واقع رهبری به انتظار این است که احمدی جایگاه خود را تحکیم کند .نشان تحکیم جایگاه احمدی نژاد همین است که در قضیه جنگ ایران و امریکا به حرف هیچ یک از جنا ح های سیاسی گوش نکرد و همچنان نظر خود رابه پیش میبرد .
حال چرا رهبری از احمدی نژآد حمایت میکند؟یک دلیل ان اینست که از شدت فشار مسایل سیاسی و اقتصادی بر خود بکاهد! در واقع برای اولین بار کسی در نظام ایران پیدا شد که از شدت فشار بر رهبری بکاهد و کمی از بار مسولیت نظام رابر دوش بکشد .کاری که دولتهای قبلی شانه از زیر ان خالی میکردنند!اینکه در هر مسله ای نظیر قضیه برنامه اتمی صلح ایرا ن وامریکا همه نظر نهایی رابه رهبری ارجاع میدادنند!!
من به شخصه اعتقاد دارم دوران افول هاشمی رسیده است واین اخرین تلاشهای یک دایناسور برای بقا است!!
خودهاشمی هم این را میداند سفر به قم در واقع مقدمه برگشت هاشمی به حوزه است.جایی که باید از ابتدا بازی را اغاز کند!
2 Comments:
سلام.. بهتر بود که در نظرات همون ملبتون پاسخ می گفتم اما چ.ن زحمت کشیده بودید و در وباگم کامنت گذاشته بودید من هم در وبلاگتون و در زیل مطلب پاسخ می دم.....راستش منظوتون را از (از بین بردن زحمت ) وبلاگ نویسها با رای منفیم نفهمیدم....بالاترین سیستمیه که همه میتونن توش نظرشون را شریک کنند و بگند که به نظرشون هر ملب ارزش بودن در زیل خبرها و تحلیلهای روز را داره یا نه....نظر من این بود که با تمام احترامی که برای شما به عنوان یه فرد منطقی قائلم، تحلیل مدکور شایستگی بودن به عنوان تحلیل داغ روز را نداره...اگه ناراحتتون کردم عزر می خوام .....راستی من تویهینی نکردم که خواستید تحملم را بیشتر کنم اما با این حال ممنونم از توجهتون.
با تشکر
لتر جان، نگران بودم لحن صریح من باعث رنجش تو بشود که خوشبختانه ظرفیتات خیلی بیشتر از این حرفهاست. تبریک.
حالا برویم سر بحث خودمان:
توضیحی که در جواب من داده بودی قانعکننده نبود. من هنوز تمام آن ایرادها را وارد میدانم.
ببین علت این که تا به حال رهبری جلوی هاشمی یک کمی (خیلی کوچولو) کوتاه میآمد و ملاحظهاش را میکرد این بود که قوهی مجریه را نداشت. اما حالا خب همه چیز حل شده! تمام مدیران و سفیران متمایل به هاشمی را با تیپا از دولت انداختند بیرون.
ولی یادت باشد که اصولا احمدینژاد در حد نظر دادن و استراتژی تنظیم کردن و این حرفها نیست. یک چیزی یادش میدهند که جلوی دوربین بگوید. همین!
در این دو وبلاگ اطلاعات جالبی راجع به هاشمی و ارتباط او با رهبر میتوانی پیدا کنی:
Mojadele.blogfa.com
Hashemi-rafsanjani.blogfa.com
موفق باشی
Post a Comment
<< Home