Saturday, January 20, 2007

عاقبت هاشمی رفسنجانی چه میشود؟

یکی از موضوعاتی که این مدت در لایه زیرین سیاست دنبال میشود.ودرمطبوعات کمتر به ان پرداخته میشود به مسله هاشمی رفسنجانی وجایگاه وقدرت وی مرتبط میشود .اگر به تحلیل های سابق من نکاه کنیدمتوجه میشویدکه همانطور که پیشبینی میکردم به حقیقت پیوست.من در این مقاله به صورت کوتاه تحلیلی میاورم.
ابتدا بگوییم بعد از پایان یافتن دروره ریاست جمهوری هاشمی وقدرت یافتن خاتمی همیشه نگاه خاصی به این مرد بوده که توام با احترام وترس بوده است!از طرفی هاشمی با بنیان گذاری قدرتی که تمامی ارکان نظام را در بر میگرفت جایگاه مستحکمی برای خود ساخت و از طرفی با ایجاد این فرضیه که شخص قدرتمندی بعد از وی درنظام وجود نداردو وی قادر است دوباره به این صحنه (ریاست جمهوری) بگردد به ایجا فضای اقدام کرد که توام با ترس بود.
اولین ضربه به این قدرت را اصلاح طلبان وارد کردنند که با چالش کشیدن مدیریت سیاسی(هشت سال جنگ ونحوه مدیریت ان) ضربه سختی به وی زدننددرحالیکه مدیریت اقتصادی وی همچنان درراس قدرت بودنند.
در این مدت کم کم این ذهنیت در رجل سیاسی قدرت گرفت که هاشمی دارای قدرت ومانور محدودی در صحنه سیاسی (برای نمونه از کم شدن دعوت از وی برای سفرهای خارجی به کشورهای همسایه اگر چه دادگاه برلین تاثیر دارد)می باشد.
دومین مساله که درچالش کشیدن قدرت هاشمی تاثیر داشت جابجای قدرت از ریاست مجلس به شهرداری تهران است .هاشمی برای بار اول برای بازگشت به قدرت به انتخابات مجلس نگاه کردزیرا در نظام این امر ذهنیت پیدا کرده بود که راه ریاست جمهوری از ریاست مجلس میگذرد.ولی با شکست سنگین در این انتخابات ضربه دوم هم به وی وارد شد.البته جناح راست به فراست دریافت که ریس جمهور اینده از شهرداری تهران میگذرد ونه از ریاست مجلس.(دادگاه کرباسچی و شهرداری احمدی نژاد).د
دومین ضربه سخت در انتخابات ریاست جمهوری به وجه او وارد شد که در این انتخابات با پشتیبانی بسیارشکست سنگینی متحمل شد درواقع با از دست دادن مدیریت اقتصادی اخرین لایه حمایت کننده وی نیزاز بین رفت اکنون به حالت تبعید به شورای خبرگان رهبری فرستاده شد
با غیبت چند روزه هاشمی از مدیریت شورای عالی مصلحت نظام کم کم این این امر در بین سیاستمداران شکل گرفت که دیگر هاشمی به قدرتی کوچک تبدیل شده است واز ان تاثیرگذاری سابق برخوردارنیست واین اغاز سراشیبی سقوط بود
درواقع سفر هاشمی به قم به دو دلیل بود یک اینکه باورود به صحنه حوزه خود رابعنوان جانشین رهبر معرفی کندودیگر بگوید :من قدرتی دیگر ندارم!پ

اگر اهل سیاست و اجتماع هستید تبادل لینک کنید: Balatarin

2 Comments:

At 8:43 am, Anonymous Anonymous said...

ba salam
link shoma be irwalist ezafe shod,
dar sorate tamayol linkback konid.
chenanche tamayol be negaresh matlab dar irwa darid ba e-mail irwagroup@gmail.com mokatebe konid.
ba ehteram

 
At 10:33 pm, Anonymous Anonymous said...

دوست عزیز، تلاش شما در غنا بخشیدن به فضای تحلیلی وبلاگستان قابل ستایش و تقدیر است اما نگاه تان کمی سطحی است و به نظر می رسد در مورد موضوعاتی که علاقمند به تحلیل آن هستید اطلاعات کافی ندارید
به زبان دیگر شما به جای تحلیل، "داستان" می نویسید
و البته داستان هایتان بخصوص عناوین آنها جذاب است امیدوارم استقبال از این جذابیت شما را فریب ندهد و آن را با استقبال از یک تحلیل عمیق موفق اشتباه نگیرید

 

Post a Comment

<< Home